داستان واقعی یکی از خیرین در مورد آشناییش با خیریه

داستان واقعی یکی از خیرین در مورد آشناییش با خیریه

شخصی نیت به کمک به خیریه و ایتام میکند و به خاطر مشغله نمیتواند نیتش را به جا اورد و بعد چند وقت خوابی در این باره میبیند و ان خواب باعث میشود به خیریه امام هادی کمک کند و با ان موسسه همکاری کند.

حدودا دو سال پیش بود که به دلیلی به یکی از موسسه های ایتام شهر محل سکونتم یعنی اصفهان رفتم و از آن روز تصمیم گرفتم که هر نذر یا نیتی داشتم برای ایتام صرف کنم. مدتها گذشت و چند مرتبه نذر کردم هزینه ای پرداخت کنم ، اما به دلیل مشغله های زیادی که

حدودا دو سال پیش بود که به دلیلی به یکی از موسسه های ایتام شهر محل سکونتم یعنی اصفهان رفتم و از آن روز تصمیم گرفتم که هر نذر یا نیتی داشتم برای ایتام صرف کنم. مدتها گذشت و چند مرتبه نذر کردم هزینه ای پرداخت کنم ، اما به دلیل مشغله های زیادی که داشتم فقط روی کاغذ به عنوان یاداور یادداشت می کردم اما موفق به پرداخت نشدم.

تا اینکه مدتی قبل که در تب و تاب آماده شدن برای مصاحبه دکتری بودم و چند روزی اضطراب و نگرانی ام به خاطر بیماری فرزندم چند برابر شده بود خواب عجیبی دیدم.

شخصی در خواب دائم سه کلمه را تکرار می کرد و تاکید داشت آنها را به خاطر بسپارم( آهو، دکتر، مهدوی) با ترکیب دکتر آهو مهدوی یا آهو دکتر مهدوی، و حتی در خواب از من خواست که این ترکیب را روی کاغذ یادداشت کنم که فراموش نکنم. بسیار کم اتفاق می افتد که بعد از بیدار شدن دقیقا نام یا کلمه ای را به خاطر بیاورم اما اینبار دقیقا این سه کلمه در ذهنم بود و به محض جست و جوی هر دو ترکیب در اینترنت اولین یا دومین سایت نمایش داده شده مربوط به موسسه خیریه مهر امام هادی(ع) و مطلبی در مورد ضامن آهو از سخنرانی های دکتر مهدوی بود.

با توجه به اینکه در تمام طول زندگی ام خداوند شاهد است که حتی یکبار هم فامیل مهدوی را نشنیدم یا حداقل اصلا به یاد ندارم که شنیده باشم و در مورد آهو هم حداقل تا چند ماه قبل از خواب هرگز مطلبی نه در منزل نه تلویزیون نه اطراف نشنیدم یا نگفتم، به این نتیجه رسیدم که زمان عملی کردن نیتم رسیده ولی در موسسه ای که برایم تعیین شده و نه جای دیگر. به این ترتیب تصمیم به همکاری با موسسه خیریه مهر امام هادی(ع) گرفتم و از این بابت بسیار خوشحال و راضی هستم و به محض شروع نیتم اثرات خیر آن را در زندگی خود دیدم. 

test